عروسک خیمه شب بازی...
چه قدر احمق بودم زمانی که صدایم میزدی عروسکم با جان و دل میگفتم جانم غافل از اینکه عروسکی بیش نبودم...
نظرات شما عزیزان:
mahsa
ساعت19:08---29 آذر 1392
خوب بود
پاسخ:وای خدا جونم به لبم رسید ممنون عزیزم.
پاسخ:وای خدا جونم به لبم رسید ممنون عزیزم.
اینو واسم خونده بودی ی بار دوست دارم این مطلبت رو
برچسبها: